چهارپارۀ ۲۹

دلا! به کُنجِ همین سینه کاش می‌مردی

ولی به راهِ کجِ عشق، ره نمی‌بردی

به کُنجکاوی و از رویِ ماجراجویی

مرا به راهِ عجیب و غریب، بسپردی


کتابِ عشق، به پایان نمی‌رسد هرگز

خشابِ عشق، پُر از تیر می‌شود هردم

دلا! به کُنجِ همین سینه کاش می‌مردی

که با تپیدنِ تو تازه می‌شود دردم

اردلان صامتی