چهارپارۀ ۳۰

چیزی نمانده بود، ولیکن به لطفِ حق

این قیل و قالِ عشقِ تو ختمِ به خیر شد

از بیخِ گوشِ هوش و دل و عقل و دین گذشت

تیری که خوش نشانه گرفتی، به غیر شد


چیزی نمانده بود که قربانی‌ام کنی

چیزی نمانده بود که دیوانه‌ات شوم

شکرِ خدا، به خیر گذشت و سلامتم

لاطائلات و مُهمَل و لای لای لالای لا لای

اردلان صامتی