نو و سپید ۳۱
حال و احوالِ دلم، خوب، کَما فی السابق
تَنگ و آشفته و مغلوب، کَما فی السابق
روزگارِ من و گیسوی پریشانِ شما
بر همان گردش و اُسلوب، کَما فی السابق
سَبَدِ خالیِ نورم، به شب آویختهام
همچنان قبل، پُر از خالیام و شُکرِ خدا
با خیالات و مَحالاتِ تو آمیختهام
غرقِ سرمستی و بدمستیام و شُکرِ خدا
حال و احوالِ دلم، خوب، کَما فی السابق
مستم از بادۀ مرغوب، کَما فی السابق
اردلان صامتی