نو و سپید

تو را چنین که تویی، این‌چنین پرستووار

به گوشه‌گوشۀ دهلیزهای پستووار

تو ای صدای پَرِ خواب، در نوازشِ اَبر

تو ای نوای ترِ ناب، در کشاکشِ دهر



حیاطِ خلوتِ نوری و غَنجِ اُرسی‌ها


چو بُته‌جقۀ رنگین‌کمانِ ابریشم


حریرِ تِرمۀ توری به روی کُرسی‌ها



سُرَنگِ حاوی افیونِ اِلتیامِ منی

غمِ نهُفته به آغازِ هر کلامِ منی

صلایِ خلقتِ صُبحی، به وقتِ نیلوفر

هوای اولِ عشقی، دَمِ مُدامِ منی


تو را چنین که تویی می‌پرستَمَت، آری

تو را، دوباره تو را، تا همیشه تکراری


تو ای صدای پَرِ خواب، در نوازشِ اَبر

اردلان صامتی