نو و سپید ۷

بی‌تردید
حال و روزِ ما

نو و سپید ۶

اینجا کنارِ مرگ
یک برگ با من است

نو و سپید ۵

تو، راست گفته بودی و امروز هم گذشت
امروز نیز، در شرر و سوزِ تو گذشت

نو و سپید ۴

آن روزها که فاصلۀ قلبِ من به تو
آن روزها که فاصلۀ دست‌های ما

نو و سپید ۳

دیگر نبودنت، یک دردِ تازه نیست
دردِ نبودنت، در من همیشگی‌ست

نو و سپید ۲

این یک تصور است
این یک تصورِ خالی و گنگ و پوچ

نو و سپید ۱

کجا باید تو را بیابم؟
تا دوباره بر عمقِ نیلیِ چشمانت خیره شوم