قطعۀ ۱۱
از عمقِ این ترانه به تو گوش میکنم
از عمقِ نیلگونِ شب و رنگِ خستگی
پیوند میخورم به تو با بالهای شعر
در اوجِ بیکرانه از هم گُسستگی
یک کوچه تا نهایتِ این قصه مانده است
یک کوچه تا نهایتِ تلخِ دودستگی
یا کوچهای که شب بِرساند مرا به تو
از بینِ اضطراب و تب و دلشکستگی
شب در کبودِ چشمِ تو تکرار میشود
شب در نبودِ چشمِ تو، در خوننشستگی
یک لحظه در سیاهِ شبم چون ستاره باش
تا پر کِشم به سوی تو در اوجِ خستگی
یاد تو اینچنین