مثنوی ۳

باز دوباره می‌رسد، فصلِ بهارِ من ببین

از تنِ شاخه‌های من، خوشۀ جانِ من بچین

مثنوی ۲

دلم گرفته ولیکن، توانِ گریه ندارم

اگرچه مملوِ دردم، سرِ گلایه ندارم

مثنوی ۱

نشسته‌ام به قایقی و موج، می‌بَرد مرا

صدای خنده‌های تو، به اوج می‌بَرد مرا