چهارپارۀ ۳۱

برای هفت‌سین، امسال، یک سمبوسه کم دارم

که قبل از سم‌زُدایی بر لبِ این سفره بگذارم

مرا مسموم کن با سرخِ زهرآلودِ لب‌هایت

به تسمیمِ لبت، شاید که دست از عشق بردارم


به این تصمیم تسلیمم، به این لب‌های ویرانگر

که مصلوبِ توام تا زنده‌ام، مسموم کن دیگر

بزن با بوسه‌ای، یک سور و این بازی به پایان بر

وگرنه، روز از نو، روزی از نو، عاشقی از سر

اردلان صامتی