غزل ۲۳

به خنده‌خندۀ تو، لاله‌لاله باز شود

به گریه‌گریۀ من، زلفِ شب دراز شود

بخند و همچو نسیمی ز لاله‌ها بگذر

ز خنده‌های لبت لاله غرقِ ناز شود

چنان تقدسِ اعجاز و سحر و افسونی

به خنده‌های تو شب محوِ رمز و راز شود

ببین ز پلکِ شبم غمزه از تو می‌بارد

ز سوزِ عشقِ تو این ناله دلنواز شود

به گریه‌های شب و آه و ناله می‌خندی

به خنده‌های تو این گریه چاره‌ساز شود

چنان ظهورِ پیام‌آورانِ موعودی

بیا که این دلِ غمدیده در نماز شود

به استجابتِ میعادِ دل چو می‌آیی

چنان بمان که دل و دیده بی‌نیاز شود

یاد تو این‌چنین