نو و سپید ۱

کجا باید تو را بیابم؟
تا دوباره بر عمقِ نیلیِ چشمانت خیره شوم

چهارپارۀ ۳۷

وضوی اولِ صبح و نمازِ اولِ وقت

اذانِ اولِ عشق و دلم از آنِ شما

چهارپارۀ ۳۶

در پَرسه‌های حال و هوایی که نیستی

در انزوای زاویه‌هایی که نیستی

چهارپارۀ ۳۵

من و هیهاتِ تو و سینۀ آغشته به عشق

من و میقاتِ تو و دینِ فروهشته به عشق

چهارپارۀ ۳۴

شرابِ کاربَلَد، پُرخمار و کاردرست

مرا گرفت همان دَم، از آن نگاهِ نخست

چهارپارۀ ۳۳

زان رو که ذات و فلسفۀ قطره، رفتن است

پایانِ راهِ عشق، تهِ دره رفتن است

چهارپارۀ ۳۲

چشمت به لطفِ ناز، پُرم می‌کند ز عشق

قبلم دوباره باز، وَرَم می‌کند ز عشق

چهارپارۀ ۳۱

برای هفت‌سین، امسال، یک سمبوسه کم دارم

که قبل از سم‌زُدایی بر لبِ این سفره بگذارم

چهارپارۀ ۳۰

چیزی نمانده بود، ولیکن به لطفِ حق

این قیل و قالِ عشقِ تو ختمِ به خیر شد

چهارپارۀ ۲۹

دلا! به کُنجِ همین سینه کاش می‌مردی

ولی به راهِ کجِ عشق، ره نمی‌بردی