قطعۀ ۲

بنشین، ترانه‌ای که برایت سروده‌ام

یکبار لااقل تو به گوشَت شنیده باش

تا صبح اندکی‌ست، کنارم بمان دَمی

صبحی، به آسمانِ سیاهم سپیده باش

“ای آفتابِ حُسن، برون‌آ دَمی ز ابر”

بر من بتاب و روشنیِ هر دو دیده باش

غمگین‌ترین ترانۀ خود را سروده‌ام

مهمان‌نوازِ این غزلِ نورسیده باش

بشکن شبِ سیاه و بیا همچنان فلق

بر چشم‌های شب‌زده‌ام نورِ دیده باش

ای نازنین‌ترینِ من ای بهترین ِمن

با من بمان و همنفسِ این خمیده باش

یاد تو این‌چنین